زهرازهرا، تا این لحظه: 18 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

حبه انگور

إوستت دارم خواهر گلم

سلام جیگیلی آبجی خوبی گلم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شرمندتم دیر به دیر آپ می کنم وبت رو ت آخه آبجی گلم سرم خیلی شلوغه!!!!!!!تازه گی ها یاد گرفتی کاغذ هارو شکل مربع های کوچیک میبری و با ماژیک رنگشون می کنی میزنی به ناخن هات و میگی که اینا ناخن مصنوعی هاته!!الهی من فدات شم با این رفتار بچه گونت !!!!چند روزپیش یکی از دوستای مامان اومده بود خونمون و برات یه تل و جند تا کش اورده بود و چه فیل کوچولو و برای داداشی هم یه ماشین کنترلی ولی شما ماشین رو هم صاحب شدی بابا هم گفت اشکال نداره برای این که حساس نشی مال تو بعدا برا داداشی می خریم!!!!فعلا که با به دنیا اومدن داداشی خیلی خوشت شده!!مامان جون مامان بابا رو میگم بهت یه کیف قرمز و یه آبرنگ و یه کتاب دا...
24 تير 1390

داداشی دوست دارم

وقتی مامانم 6 ماهش بود به من گفت  که قراره برام یه داداش کوچولو بیاد این قدر خوشحال شدم هر روز با هاش حرف می زدم و کلی ذوق می کردم و تازه خوبیشم این بود تا بهش می گفتم داداشی تکون بخور تکون میخورد برام و حالا امروز مامان از صبح رفته بیمارستان وقتی از خواب بیدار شدم یکمی بهانه گرفتم ام!اما خواهری سرمو گرم کرد اما یه دفعه شروع کردم به گریه کردن خواهری اومد گفت چته عزیزم:گفت گریه نکن بیا بریم یه زنگ بزن به مامان باهاشون بحرف یکم با مامان حرفیدم بعدش نشتیم با مامانجون و باباجونو خواهری و پسر خاله ام فیلم دیدیم بعد هم که دوستم بیدار شد رفتم باهاش بازی کنم مامانم رو ساعت 1 بردن تو اتاق عمل خدا جوونم ازت میخوام محمد علی و مامان سالم برگردن خو...
3 تير 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به حبه انگور می باشد